با خواندن یک آیه از قرآن آرامش روحی - جسمی - فکری و ... بیابید.؟!!!
آیه 23 سوره مبارکه حدید:
لِّكَيْلا تَأْسوْا عَلى مَا فَاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِمَا ءَاتَامْ وَ اللَّهُ لا يحِب كلَّ مخْتَالٍ فَخُورٍ(23)
ديگر از آنچه از دستتان مى رود غمگين نشويد، و به آنچه به شما عايد مى گردد خوشحالى مكنيد، كه خدا هيچ متكبر و فخر فروش را دوست نمى دارد
و معنايش اين است كه : اين كه ما به شما خبر مى دهيم حوادث را قبل ازكه حادث شود نوشته ايم ، براى اين خبر مى دهيم كه از اين به بعد ديگر به خاطر نعمتى كه از دستتان مى رود اندوه مخوريد، و به خاطر نعمتى كه خدا به شما مى دهد خوشحالى مكنيد، براى اين كه انسان اگر يقين كند كه آنچه فوت شده بايد مى شد، و ممكن نبود فوت نشود، و آنچه عايدش گشت بايد مى شد و ممكن نبود كه نشود، وديعه اى استكه خدا به شما مى دهد خوشحالى مكنيد، براى اين كه انسان اگر يقين كند كه آنچه فوت شده بايد مى شد، و ممكن نبود فوت نشود، و آنچه عايدش گشت بايد مى شد و ممكن نبود كه نشود، وديعه اى است كه خدا به او سپرده چنين كسى نه در هنگام فوت نعمت خيلى غصه مى خورد، و نه در هنگام فرج و آمدن نعمت ، (مثل كارمندى مى ماند كه سر برج حقوقى دارد و بدهى هايى هم بايد بپردازد نه از گرفتن حقوق شادمان مى شود و نه از دادن بدهى غمناك مى گردد).
بعضى از مفسرين در پاسخ اين سوال كه چرا فوت شدن را به خود فوت شدنى ها نسبت داد و فرمود: ((ما فاتكم - آنچه از شما فوت مى شود )) ولى نعمت تازه رسيده را به خدا نسبت داده ، و فرمود: (( ما اتيكم - آنچه خدا به شما
مى دهد))؟ گفته اند: علتش اين است كه آمدن نعمت احتياج به علّت دارد، ولى فوت آن احتياجى به مفوت (كسى كه آن را فوت كند) ندارد، چون فوت و فنا، ذاتى هر چيز است ، اگر به طبع خودش وا گذار شود فوت مى شود و باقى نمى ماند، به خلاف حاصل شدن نعمت و بقاى آن كه علت مى خواهد، و آن خداست ، پس بايد بقاى نعمت و خود نعمت را به خدا نسبت داد.
((و اللّه لا يحب كل مختال فخور)) - ((مختال )) به كسى مى گويند كه دچار خيلاء و تكبر شده باشد، و تكبر را از اين خيلاء مى گويند كه متكبر چيزى را كه در خود سراغ دارد فضيلتى براى خود خيال مى كند - راغب چنين گفته . و ((فخور)) به معناى كسى است كه زياد افتخار و مباهات مى كند، و اختيال (كه مصدر است براى كلمه مختال )، و نيز افتخار ناشى از اين مى شود كه انسان توهم كند كه آنچه نعمت دارد به خاطر استحقاق خودش است ، و اين بر خلاف حق است ، چون او فعلى را كه بايد مستند تقدير خدا كند به استقلال نفس خود كرده ، و اين اختيال و افتخار هر دو از رذائل نفسند، كه خدا آن را دوست نمى دارد.
بعضى از مفسرين در پاسخ اين سوال كه چرا فوت شدن را به خود فوت شدنى ها نسبت داد و فرمود: ((ما فاتكم - آنچه از شما فوت مى شود )) ولى نعمت تازه رسيده را به خدا نسبت داده ، و فرمود: (( ما اتيكم - آنچه خدا به شما
مى دهد))؟ گفته اند: علتش اين است كه آمدن نعمت احتياج به علّت دارد، ولى فوت آن احتياجى به مفوت (كسى كه آن را فوت كند) ندارد، چون فوت و فنا، ذاتى هر چيز است ، اگر به طبع خودش وا گذار شود فوت مى شود و باقى نمى ماند، به خلاف حاصل شدن نعمت و بقاى آن كه علت مى خواهد، و آن خداست ، پس بايد بقاى نعمت و خود نعمت را به خدا نسبت داد.
((و اللّه لا يحب كل مختال فخور)) - ((مختال )) به كسى مى گويند كه دچار خيلاء و تكبر شده باشد، و تكبر را از اين خيلاء مى گويند كه متكبر چيزى را كه در خود سراغ دارد فضيلتى براى خود خيال مى كند - راغب چنين گفته . و ((فخور)) به معناى كسى است كه زياد افتخار و مباهات مى كند، و اختيال (كه مصدر است براى كلمه مختال )، و نيز افتخار ناشى از اين مى شود كه انسان توهم كند كه آنچه نعمت دارد به خاطر استحقاق خودش است ، و اين بر خلاف حق است ، چون او فعلى را كه بايد مستند تقدير خدا كند به استقلال نفس خود كرده ، و اين اختيال و افتخار هر دو از رذائل نفسند، كه خدا آن را دوست نمى دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر